فهرست مطالب

پژوهش نامه ی آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان
پیاپی 5 (پاییز و زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1393/02/20
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سید اکبر جلیلی، مهدی خدادادیان صفحه 3
    در مرحله ی «پیش آزمون»، پرسش های آزمون قبل از آزمون اصلی، به صورت آزمایشی روی تعدادی زبان آموز که از لحاظ زبانی، هم سطح با آزمون دهندگان اصلی هستند، آزمایش می شوند و از رهگذر بررسی های آماری و تحلیل پاسخ های آزمون دهندگان آزمایشی، اطلاعات آماری همچون ضریب سهولت و ضریب تمیز پرسش ها استخراج می گردد. همچنین، پرسش های نامعتبر و دارای اشکال نیز مشخص گشته، بازبینی و اصلاح می شوند. پژوهش حاضر به پاسخ به این سوال می پردازد: آیا می توان در زمینه ی تشخیص میزان سهولت پرسش های آزمون، به معیاری به نام «برآوردهای مدرسان» تکیه کرد؟ به عبارتی دیگر، برآوردهای مدرسان زبان فارسی از سختی/ آسانی پرسش ها (یعنی حدس ها، قضاوت ها یا پیش بینی ها) تا چه اندازه با ضرایب سهولت/ دشواری برآمده از تحلیل آماری پاسخ های آزمون دهندگان (واقعیت آماری) انطباق و همخوانی دارند و می توانند ما را از طی مراحل پیش آزمون و تحلیل آماری بی نیاز سازند. در حقیقت، این پژوهش می خواهد ضرورت یا عدم ضرورت پیش آزمون را -که در رویکرد علمی - آماری و نظام مند نوین به آزمون سازی مطرح می شود- از طریق مقایسه ی «برآوردهای مدرسان» و «واقعیت آماری آزمون» نشان دهد. به این منظور، 151 پاسخنامه، مربوط به یکی از آزمون های پایان دوره ی خواندن و درک مطلب زبان فارسی سطح پایه (مقدماتی)، در مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) بررسی شد و پس از محاسبه ی ضریب سهولت هر یک از 28 پرسش این آزمون، این ضرایب سهولت، با برآورد های 30 نفر از مدرسان مقایسه شدند. نتایج نشان داد که صرفا با اتکا به تجربه یا برآورد های شمی مدرسان نمی توان گفت که پرسش های یک آزمون، سخت، آسان یا ایده آل هستند و این نشان از ضرورت نهادینه سازی رویکرد علمی- آماری و نظام مند به آزمون سازی، در زمینه ی ارزشیابی و سنجش دانش زبانی فارسی آموزان دارد.
    کلیدواژگان: آزمون، برآوردهای مدرسان، پیش آزمون، ضریب سهولت
  • افسانه غریبی، رضا مراد صحرایی صفحه 37
    پژوهش حاضر به واکاوی نیازهای زبانی فارسی آموزان در حوزه ی کارکردهای زبان می پردازد. واکاوی نیاز در پژوهش حاضر بر مبنای انگاره ی لانگ (2005) انجام گردید. انگاره ی لانگ (2005) یکی از انگاره های مطرح در حوزه ی واکاوی نیازهای زبانی است، اما این انگاره بیشتر یک انگاره ی روش شناسی است و از همین رو، برای واکاوی نیازهای عینی زبان آموزان، عملیاتی نیست. همچنین در این انگاره، واحد تحلیل نیاز، مبهم است. در پژوهش حاضر مولفه ی «کارکردهای زبانی» به عنوان یکی از مولفه های تکلیف به انگاره افزوده شد تا بخشی از ابهام واحد تحلیل برطرف گردد و انگاره ای عملیاتی به دست آید. براساس این انگاره ی عملیاتی، پیکره ای از نیازهای زبانی فارسی آموزان در حوزه ی کارکردهای زبانی فارسی از طریق نظرسنجی از مدرسان زبان فارسی، استخراج و براساس میزان اهمیتی که فارسی آموزان تعیین کرده بودند، درجه بندی گردید. نیازهای درجه بندی شده بر مبنای مفاهیم کلی، تفسیر شده و در یک چارچوب پنج سطحی قرار گرفتند. در نهایت، تطابق نسبی نیازهای این پنج سطح با نیازهای هرم مازلو نشان داده شد.
    کلیدواژگان: نیازسنجی، انگاره ی لانگ، کارکردهای زبانی، تحلیل عاملی، چارچوب پنج سطحی
  • ابراهیم رضاپور صفحه 55
    درجه بندی و چینش مطالب درسی همان گونه که کرانکه (1987) نیز اعتقاد دارد، از مسائل مهم انواع برنامه های درسی در تهیه و تدوین متون آموزشی محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، ارائه ی الگویی جدید در زمینه ی درجه بندی بندها در متون آموزش زبان فارسی از طریق پارامترهای «گذرایی» و «استعاره ی دستوری» است. بر این اساس، پرسش های این پژوهش عبارتند از: 1) ارزیابی میزان گذرایی هر یک از بندها در متن و همچنین، بررسی کاربرد انواع استعاره های دستوری و صورت متجانس آن ها چه کمکی به درجه بندی و چینش بندها در متون آموزش زبان فارسی خواهد کرد؟ 2) آیا متون پیکره ی تحقیق به لحاظ درجه بندی و چینش مطالب با این ابزارها مطابقت و همگرایی دارند؟ فرضیه های پژوهش نیز به این ترتیب خواهند بود: الف) ارزیابی میزان گذرایی بندها کمک می کند تا درجه بندی و چینش متون آموزشی براساس پیوستار گذرایی بندهای با گذرایی بسیار بالا، بالا، نسبتا بالا، متوسط، نسبتا متوسط و پایین تعیین گردد؛ یعنی بندهای با گذرایی بسیار بالا، در سطح پایه ی زبان آموزی و به تدریج در سطوح بعدی، گذرایی با مقیاس های بعدی باید لحاظ شوند. ب) متون آموزش زبان فارسی در پیکره ی مورد پژوهش، به لحاظ درجه بندی و چینش مطالب چندان با ملاک گذرایی و استعاره ی دستوری همگرایی ندارند. در پژوهش حاضر، بندهای متون کتاب «خواندن و درک مطلب فارسی (دوره ی پایه)»، تالیف جعفری و همکاران (1391) از طریق ده پارامتر هاپر و تامپسون (1980) درجه بندی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان گذرایی بندهای متون کتاب مذکور نسبتا پایین است و تعداد زیادی استعاره ی دستوری اسم سازی و وجهیت در کتاب مذکور به کار رفته است. این در حالی است که در سطح پایه، متن باید حاوی بندهایی با میزان گذرایی بالا باشد و همچنین، براساس نظریه ی زبان بنیاد هلیدی (1993)، استعاره ی دستوری باید در سطح پیشرفته، و نه در سطح پایه ی زبان آموزی آموزش داده شود.
    کلیدواژگان: متون آموزشی، بند، درجه بندی و چینش، گذرایی، استعاره ی دستوری
  • اعظم رستمی، حدائق رضایی، عادل رفیعی صفحه 75
    مقاله ی حاضر، تاثیر عمق خط بر خطاهای املای فارسی دانش آموزان آذری زبان را بررسی می کند. در این پژوهش، مفهوم عمق خط با مقیاس آوایی شدگی مورد سنجش قرار خواهد گرفت و در این راستا، از مطالعه ی اسپنسر (1999) به منظور محاسبه ی این عامل استفاده می شود. داده های به کار رفته در این مطالعه از میان 125 برگه ی آزمون نهایی املای دانش آموزان در چهار مدرسه ی راهنمایی دخترانه ی شهر زنجان استخراج شده که به صورت کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته اند. در این بررسی، پس از ثبت تمامی خطاهای املایی، فهرستی از آنها ارائه خواهد شد. این خطاها که 20 واژه را شامل می شود، در تحلیل آماری مربوط به سنجش عمق خط با مقیاس آوایی شدگی مورد استفاده قرار می گیرد. فرضیه ی تحقیق حاضر با توجه به مطالعه ی اسپنسر، حاکی از وجود ارتباط بین عامل عمق خط (آوایی شدگی) و خطاهای املایی است. نتایج حاصل از این پژوهش، عدم تحقق این فرضیه را نشان می دهد و چنین بیان می کند که که این عامل، تاثیری در ایجاد خطاهای املایی دانش آموزان مورد مطالعه نداشته است.
    کلیدواژگان: خطاهای املایی، عمق خط، آوایی شدگی
  • امیر رضا وکیلی فرد، احمد کولی وندی، علی فاطمی منش صفحه 99
    از جمله مهم ترین دغدغه های اساتید و پژوهشگران فعال در حوزه ی آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان، آموزش زمان های دستوری است. اولویت بندی زمان های دستوری بر اساس «بسامد تکرار» می تواند تا حد زیادی به تسهیل یادگیری در زبان آموزان کمک نماید. در این پژوهش، مقایسه ی میزان بسامد زمان های دستوری در دو گونه ی فارسی نوشتاری و فارسی گفتاری صورت پذیرفته است. بدین منظور، گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مجازی المصطفی(ص)تعدادی از روزنامه ها و فیلم های فارسی زبان را از نظر بسامد زمان های دستوری بررسی و ارزیابی نموده است. پس از استخراج و شمارش زمان های دستوری، نتایج به دست آمده از پیکره های منتخب به سه دسته ی پربسامد، بسامد متوسط و کم بسامد تقسیم شدند. یافته های تحقیق نشان داد که در پیکره ی گفتار به ترتیب، زمان های دستوری «حال التزامی، حال اخباری، فعل «است»، گذشته ساده و فعل امر» و در پیکره ی نوشتار، زمان های دستوری «گذشته ساده، حال التزامی، حال اخباری، فعل «است» و گذشته نقلی»، از سایر زمان ها پربسامدتر است. نتایج این پژوهش می تواند نگارندگان مواد آموزشی را در اولویت دهی به مواد درسی بر اساس کاربرد روزمره ی آن ها یاری نماید.
    کلیدواژگان: بسامد، زمان های دستوری، فارسی گفتاری، فارسی نوشتاری
  • مهین ناز میردهقان، نگار داوری اردکانی، طاهره عبداللهی پارسا صفحه 117
    به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران زبان فارسی به عنوان زبان دوم جهان اسلام، دریچه ای است برای شناخت و گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی که تدوین مواد آموزشی تخصصی را می طلبد. هدف از پژوهش حاضر، ارایه ی مهارت خواندن در فارسی آموزان سطوح متوسط به بالای رشته علوم اسلامی بر مبنای رویکرد تکلیف محور و الگوی اندرسون (1999) و بررسی تاثیر این رویکرد در درک مطلب فارسی آموزان است. به این منظور، در ابتدای این پژوهش پیش آزمونی توسط نگارندگان طراحی و از دو گروه از فارسی آموزان (گروه آزمایشی و گروه گواه) گرفته شد و در ادامه 10 درس بر مبنای رویکرد تکلیف محور و الگوی اندرسون تهیه و در مدت 10 هفته به گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه کنترل نیز روال عادی خود را در آموزش زبان فارسی طبق برنامه ی درسی جامعه المصطفی گذراندند. سپس در پایان کار، پس آزمونی از هر دو گروه گرفته شد تا میزان تاثیرگذاری متون خواندن بر مبنای رویکرد تکلیف محور در درک مطلب فارسی آموزان سنجیده شود. در نهایت نمرات به دست آمده از آزمون ها را با استفاده از آزمون تی مستقل و وابسته تجزیه و تحلیل کردیم. نتایج تحلیل آمار توصیفی و استنباطی حاکی از تاثیر مثبت رویکرد تکلیف محور و الگوی اندرسون بر درک مطلب گروه آزمایشی و در نتیجه افزایش دانش خواندن گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بوده است.
    کلیدواژگان: رویکرد تکلیف محور، مهارت خواندن، درک مطلب
|
  • Afsaneh Gharibi, Rezamorad Sahrayi Page 37
    This study had two main steps. The first one was introducing and examining the Long’s Model of Needs Analysis (NA) for distinguishing the general language needs. By doing the first step، we tried to recognize the shortages of Long’s Model، in the second step to realize the general language needs of Persian language learners and find out what language functions are needed to be learned for general purposes. So through the questionnaire and collecting the perceptions of Persian language learneers and teachers، we achieved two outcomes: (1) collecting language needs including language functions for Persian language learners and (2) analyzing and sequencing the needs. To attain the above outcomes، Long’s NA Model (2005) was examined and its shortages were recognized. In order to collect and sequence language needs، a list of pedagogical language functions which are needed to be learned by Persian language learners to reach the proficiency in general level، was prepared. This list was provided via teachers and different Persian sources. The instrument used for collecting the data for the study was attitude scale and student-need-assessment questionnaires were administered to 100 advanced Persian language learners and 20 Persian language teachers. Based on the students’ attitude scale and through the Factor Analysis (FA) method، all data were graded and placed in a five-leveled framework.
    Keywords: Needs analysis, Long's Model of Needs Analysis, Language functions, Factor analysis, Five, leveled framework
  • Abrahim Rezapour Page 55
    Grading and sequencing of texts، based on Krahnke’s view (1987) is one of the important issues in all syllabi. This research’ aim is to present a new pattern for grading and sequencing Persian clauses through transitivity and grammatical metaphor parameters. So، the research questions are: 1) To what extent، can the assessing the degree of transitivity of each clause and also، investigation the use of all kinds of grammatical metaphors and their congruent forms help the grading and sequencing of clauses in Persian texts? 2) Do the texts of this research’s corpus، with regard to grading and sequencing، agree and converge with these instruments? The research’s hypotheses are: 1) Distinguishing the degree of transitivity of clauses can help us to determine the grading and sequencing of texts based on transitivity continuum of clauses: higher، high، relatively high، middle، relatively middle and low. Namely، clauses with higher degree of transitivity should be included in texts at the basic level of language learning and gradually، clauses with lower degree of transitivity should be included at the other levels. Also، grammatical metaphors can’t be used at the basic level. 2) The texts studied in this research with regard to grading and sequencing، don’t converge with degree of transitivity and grammatical metaphor criterion. In this research، the clauses of the book Persian Reading and Comprehension for Non-Iranian Language Learners (Elementary Level) (1391) was analyzed and graded based on Hopper and Thompson’s 10 parameters (1980). Findings show that the degree of transitivity of clauses in this book are relatively low and of two kinds of grammatical metaphor، namely nominalization and modality are largely used in this book، While، at the elementary level of language learning، texts should be consisted of clauses with high degree of transitivity and also، according to the Haliday’s theory (1993)، grammatical metaphor should be taught at the advanced level، not elementary level
    Keywords: Texts, Clause, Grading, sequencing, Transitivity, Grammatical metaphor
  • Azam Rostami, Hadaegh Rezaei, Adel Rafiei Page 75
    The present study attempts to investigate the effect of orthographic depth on the occurrence of Persian spelling errors of Azari speaking students. To this end، the mentioned factor was calculated by phoneticity measure according to Spencer (1999). The data were collected from 125 papers of final Persian dictation exams. They belonged to students from four junior high schools at the city of Zanjan. After collecting these papers، the erroneous words were classified in a list and examined quantitatively and qualitatively. These errors consist of 20 erroneous words which were used in statistical study of measuring orthographic depth by phoneticity measure.. The research hypothesis، developed based on Spencer (1999)، acknowledged the existence of correlation between orthographic depth factor (phoneticity) and spelling errors. The results showed that orthographic depth had no effect on the spelling skill of the subjects. In other words، the research hypothesis was rejected.
    Keywords: Spelling errors, Orthographic depth, Phoneticity
  • Amirreza Vakilifard, Ahmad Kolivandi, Ali Fatemimanesh Page 99
    Teaching the tenses is considered to be one of the most controversial challenges among teachers and researchers in teaching Farsi to non-Farsi speakers’ field. Prioritizing the tenses in accordance with their frequency could greatly facilitate the process of learning in language learners. In this certain research a comparison has been made between the frequency of the tenses in spoken and written Farsi. To do so, the Teaching Farsi Language and Literature Faculty of Al-Mustafa Open University has examined a number of Farsi papers and movies to explore the frequency of tenses in Farsi. After extracting and counting the tenses, the result has been classified in three groups of: High frequency, Middle-frequency and Low-frequency tenses. The results indicate that in spoken corpus the frequency of tenses is in the following order: “Hal-e-Eltezami, Gozashte-ye-Sade, and Amr” and in written corpus the frequency in the order is: “Gozashte-ye-Sade, Hal-e-Eltezami, Hal-e-Ekhbari, “Ast” Verb, and Gozashte-ye-Naghli”. The findings can lead the syllabus designers in prioritizing the educational materials according to their daily usages.
    Keywords: Frequency, Tenses, Spoken Farsi, Written Farsi
  • Mahinnaz Mirdehghan, Negar Davari Ardakani, Tahere Abdollahi Parsa Page 117
    As many Persian scholar believed that Persian language، as a second language in the Muslim world، is the window for understanding and expansion culture which requires specialized curriculum development. The research is aimed to present the reading comprehension passage for upper-intermediate learners in the field of Islamic Sciences on the basis of task-based and Neil Andersons’s reading pattern (1999) and study its effect on learners’ reading comprehension. To do so، a pretest designed by the researcher was used to measure the control and experimental groups both. The experimental group was taught ten lessons on the basis of task-based syllabus while the control group received their regular syllabus in the Al-Mostafa (The University of Mustafa). Doing so، a posttest was given to both groups to measure the effectiveness of treatment. Dependent T-test was employed to analyze the data obtained in tests. The findings represented that the task-based approach was effective in enhancing reading comprehension skill; in addition، the experimental group outperformed the control one in posttest.
    Keywords: Task, based approach, Reading skill, Reading comprehension